حسن رفیق جدید این روزهایم است، دیشب داشتم برایش چیزی تعریف میکردم وسط حرف هایم گفتم:خودت را نکُش، حال میخواهم به شماهم بگویم خودتان را نکشید. خودتان را نکشید من خودم را برای کنکور کشتم برای ادمی که دوستم نداشت کشتم من خودم را انقدر کشتم که این روزها با شبانه روزی دوازده تاقرص حالم خوب نمیشود معده ام درد میکند و اشکهایم روانه میشوند .من خودم را کشتم برای چیزهایی که همه میگفتند مهمند کنکور میگفتند مهم است اینکه او دیگر دوستم نداشته باشد مهم است من خودم را کشتم و حال درد این مرگ جسمم را ازار میدهد ولی بایدبگویم هیچ چیز مهم نیست باورکنید مهم تراز سلامتی جسمیتان هیچ چیزمهم ترنیست باورکنید هیچ چیز انقدر اهمیت ندارد که شما کارتان به بیمارستان بکشد که شما شبهارا با درد بخوابید با درد پاشوید با درد زندگی کنید با درد هزاران بار بمیرید. چون ان وقت نه کنکور است به دادتان برسدنه ادمی که دوستتان ندارد ،خودتان را نکشید شما زیبایید شما بهترین زندگی خودتان هستید حتی اگر درون کنکور شکست بخورید حتی اگر ازبین هفت میلیارد ادم یکی شان شمارا دوست نداشته باشد خودتان نکشید اگر رفیقتان نامردی کرد خودتان را نکشید اگر ادمهای احمق ازارتان دادند شما فوق العاده اید روزها سالها تکرارکنید انوقت دیگر خودتان را به خاطر هیچ چیز نمیکشید.
-
درباره این سایت