ساعت یک بیست هفته دقیقه است که ثانیه شمار روی عدد سه قرار دارد داری یادمیگیری انرژی فشار تراوشی در کلیه به صورت مستقیم نیست ناشی از فشار خونیست کهATPاش داخل قلب مصرف شده است.فکرت میرود سمت اینکه چرا دوستم ندارد دیگر؟ تمام اینها در شصت ثانیه اتفاق می افتد نگاهت به ساعت میوفتد باز ثانیه شمار روی عدد سه قرارگرفته و است و ساعت یک بیست هشت دقیقه بعد ظهر است. به حرف مشاورت فکرمیکنی گفته بود همراه غذا ماست نخور خوابت میگیرد ولی خواب از چشم هایت فراریست هم شبهایش هم روزهایش به اعماق لجنهای وجودت چنگ میزنی سعی میکنی از ان روز که نشانی اش را به دهان نیاورده ای شروع کنی تا تمام روزهایی که پر از نشانی بودی خودت درون سرت اهنگ میخوانی و تکرارمیکنی باز که انرژی مصرفی فشار تراوشی به صورت غیرمستقیم است تست بعدی را هم درست میزنی بعدی هاراهم درست میزنی فیزیک را خوب یادمیگیری حوصله شیمی را نداری دینی را الکی ورق میزنی ساعت هشت شب است برنامه ات را تمام کرده ای میتوانی برای مشاورت بنویسی13ساعت درس خوانده ای200تا تست زده ای میتوانی حالت خوب باشد ولی باز حسی درون دلت به ان شصت ثانیه برمیگردد به تمام چیزهایی که از جلویت رد شد به ان شصت ثانیه فکرمیکند و با درد ازخودت میپرسی چرا دیگر دوستم ندارد؟باز ثانیه شمار روی عدد سه قرار دارد و او بازهم تورا درساعت هشت یک دقیقه شب دوست ندارد.
درباره این سایت